محل تبلیغات شما



به نام خدا

جمعه بار دیگر در یک روز صاف و گرم به سمت سردانسر حرکت کردیم. ابتدای صبح قبل از طلوع آفتاب هوا سرد بود ولی با طلوع افتاب و بالا آمدن خورشید هوا گرم و گرمتر می شد. امروز یکی از گرمترین روزهای پاییز بود ولی اطلاعات هواشناسی روز یکشنبه را بارندگی شدید و افت حدود 10 درجه ایی دما را پیش بینی کرده بود. الان که گزارش برنامه صعود را می نویسم شروع بارندگی است. خوشبختانه چند سالی است که پیش بینی های هوا شناسی دقیق است. این به ما در برنامه های کوهنوردی خیلی کمک می کند.

با دو ماشین به تعداد 7 نفر تا نزدیک نخود چشمه رفتیم. از انجا به سمت سردانسر رفتیم و مستقیم به سمت کلبه آقای رفتیم. مثل همیشه چای برقرار بود. حدود یک ربع توقف کردیم سپس دو گروه شدیم یک گروه به سمت گاندی سرا و ما هم به سمت مازوکش .

در مسیر حرکت مقداری قارچ خوراکی حمع کردیم. در بین مسیر تعدادی سگ به ما حمله کرد ولی خوشبختانه به خیر گذشت.

روز بسیار خوبی بود، درختان جنگل رنگ و وارنگ و زیبا شده بودند جای همه دوستان خالی .

روز و روزگار خوش


بنام خدا

امروز جمعه بعد از مدت ها به سمت قله تل انبار حرکت کردیم. قله تل انبار بلندترین قله مشرف به روستای زیارت است. همچنین مرتفع ترین نقطه منطقه حفاظت شده جهان نما محسوب می شود. سرمای زودرس سبب شده که برگ درختان به شکل زیبایی، رنگ و وارنگ شده است.

هوا صاف با کمی ابرهای پراکنده بود. این بار از جبهه شمالی به سمت قله حرکت کردیم. یکی از خصوصیات قله تل انبار از سمت دشت سیاه خانی شیب تند آن است. از ابتدای مسیر تا انتها شیب همواره شیب تند است بخصوص جبهه شمالی

روز و روزگار خوش


به نام خدا

برای بار دوم فرصتی دیگر پیش آمد به اتفاق محمد اسماعیل پسرم، دکتر و انوری از همکاران شبی را در جنگل در یکی از کلبه ها سپری کنیم. هواشناسی باران پراکنده اعلام کرده بود. با اینحال قرار شد ساعت 6 ناهارخوران جمع شویم. در طول مسیر حدودای قلعه حسن باران شدید بارید ولی بالاتر خبری از باران نبود. ناهار خوران هم نم نم ضعیف باران می بارید، با این حال با ماشین انوری که دخترش آورده بود تا سفره خانه لته رفتیم.

در مسیر حرکت کم کم شدت باران بیشتر می شد و همچنین هوا تاریکتر، خوشیختانه تا قبل از تاریک شدن کامل به کلبه رسیدیم. کلبه سقف داشت ولی دیوار اطراف نه، به شکل زیبایی سنگفرش شده بود، سقفش آب نمی داد و خوشبختانه با اینکه در طول شب باران می بارید سقف آن آب نمی داد و از وزش باد هم خبری نبود.

چشمه هم پای کلبه بود. فضا کم بود ولی از فضای موجود بخوبی استفاده شده بود. از سنگ های پهن اطراف هم بخوبی استفاده شده بود. امکانات آن هم با توجه به شرایط جنگلی خوب بود. معلوم بود هم وقت گذاشتن و هم هنر بخرج دادند.  

در داخل کلبه چادر زدیم و شب را در چادر سپری کردیم. نزدیکای صبح هوا کاملا صاف شده بود. شدت باران هم آتشمان را خاموش کرده بود ولی هوا چندان سرد نبود چادر و کیسه خواب شرایط را مطبوع کرده بود.

پس از باران شب صبح هوا کاملا صاف و شفاف شده بود.

صبح موقع برگشت دوست آقای انوری هم به جمع ما اضافه شد. زحمت کشیدند ما را تا منزل رساندند. در یک روز تعطیل خیلی به ما کمک کرد وگرنه براحتی ماشین فراهم نبود.

شب بیاد ماندنی بود جای دوستان خالی .

روز و روزگار خوش


به نام خدا

امروز جمعه در یک هوای مه آلود و ابری همراه با باران پراکنده و نرم به سمت لنده از مسیر نخود رفتیم. حرکتمان تند بود و توقفمان کم، ساعت بیست دقیقه به 7 صبح از اواسط راه قبل از نخود حرکت کردیم. تا سردانسر حدود یک ساعت و نیم طول کشید، برای صرف چای پیش آقای مهندس عرب و همکاران بازنشسته رفتیم. کلبه آن ها را خراب کرده بودند. بنابراین در حال ساخت کلبه جدید بودند. ساعت درست 12 روی قله بودیم و ساعت 4 پیش ماشین.

در مسیر سنگواره دوکفه ایی پیدا کردیم. باورش سخت است روزی در این ارتفاع حدود 2000 متری بستر دریا باشد.

امروز حال و هوای پاییزی داشت، درختان در حال تغییر رنگ و هوای نمور و مه آلود، روز زیبایی بود، جای دوستان خالی .

فسیل دوکفه ایی محدوده مازوکش

افرا شیردار که زودتر از بقیه رنگ عوض کرده و بسیار زیباست

پروانه ایی زیبا در محدوده سردانسر

روز و روزگار خوش


به نام خدا

یکی از مزیت های استان های شمالی از جمله استان گلستان در دسترس بودن مسیرهای جنگلی و کوهستانی با کمترین هزینه ممکن است. مثلاً شهرستان گرگان؛ شما با اتوبوس و وسایل عمومی تا پای کوه و جنگل می توانید بروید. من هم با اینکه دیر حرکت کرده بودم نزدیکترین مسیر را انتخاب کردم و رفتم ناهارخوران و از مسیر سمت راست به سمت گرگان نما حرکت کردم. حدود 40 دقیقه طول کشید. از گرگان نما تا تنبله را با دوی نرم دویدم. دویدن در ارتفاعات را اسکای رانینگ می گویند و مدتی است که مسابقات آن در سراسر کشور برگزار می گردد. تا آنجا که یادم است چند باری هم در استان گلستان برگزار شد و من یک بار در مسابقه شرکت کردم و نفر شانزدهم شدم. حدود 40دقیقه این مسیر طول کشید. پس از کمی استراحت مسیر برگشت را از سمت چشمه مهتاب و خرچنگ انتخاب کردم.

روز بسیار خوبی بود. جای دوستان خالی

روز و روزگار خوش


بنام خدا

امروز جمعه 8 شهریور من به اتفاق پسرم محمد اسماعیل به سمت سردانسر حرکت کردیم. برای اسماعیل این مسیر اولین بار بود. هوا صاف با کمی لکه های ابر بود. سایه های خنک همراه با وزش باد ولی آفتاب سوزان داست.

با توجه به تاخیر در حرکت تا نخود چشمه را با ماشین رفتیم. نخود چشمه مثل همیشه آب فراوان داشت، علاوه بر تامین آب شرب روستا تا حدودی آب باغات و زمین های زراعی که بیشتر سیزیجات است را تامین می کند. متاسفانه بالادست چشمه هم مسی شده است و این احتمال آلودگی چشمه را دوچندان کرده است.

تا سردانسر حدود دو ساعت طول کشید، حدود دو ساعت هم استراحت و ناهار طول کشید. ساعت 4 مجددا به نخود چشمه رسیدیم . روز بسیار خوب و به یاد ماندنی بود بخصوص اینکه اسماعیل هم همراه من بود.

روز و روزگار خوش


بنام خدا

جمعه اول شهریور ماه برای بار دوم به اتفاق صالح به سمت یکی از مکان های دیدنی استان حرکت کردیم. در یکی از گرمترین روزهای تابستان که طبق گزارش هواشناسی 39 درجه اعلام شده بود. مسیر خوبی بود. این مکان به نام های بارانک، بهشت باران و فیروز محل از آن نام برده می شود.

مکان زیبا و دیدنی بود. جای دوستان خالی

برای رفتن به این مکان ابتدا باید به سمت شصت کلا و سپس به درک رفت. سمت چپ آنطرف رودخانه به سمت باران کوه می رود و مسیر امتداد رودخانه و سپس مسیر جهان نما به سمت بارانک، پس از نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه حرکت در مسیری شیب دار سمت چپ دوراهی شما را به سمت رودخانه هدایت می کند. پس از رسیدن به رودخانه باید در امتداد آن حرکت کرد تا جاییکه به آبشار می رسی و دیگر جلوتر نمی توان رفت. برای بالا از آبشار در حاشیه سمت راست آن دو تنه درخت که حالت پله دارد را قرار داده اند. افراد با احتیاط از آن بالا می روند و به محوطه آبشار اصلی می رسند. انتهای دهنه آبشار اصلی قرار دارد.

مکانی زیبا و کم نظیر

خوش و خرم باشید.


بنام خدا

امروز جمعه 25 مرداد 98 مسیری را که 12 سال پیش پیموده بودیم را برای صعود انتخاب کردیم. ساعت 5 صبح از گرگان به سمت روستای ییلاقی چهار باغ حرکت کردیم. صبح قبل از طلوع آفتاب به این روستا که هم اکنون مقصد گردشگری بسیاری هموطنان دور و نزدیک شده رسیدیم. صبح هوا خیلی سرد بود به حدی که نیاز به پوشیدن کابشن بود. کم کم با فاصله گرفتن از روستا و بالا آمدن آفتاب هوا کم کم گرم شد.

از میان علفزارهای خیس ناشی از شبنم صبحگاهی و حاشیه رودخانه که نسبت به سال های قبل آب بیشتری داشت گذشتیم. در ادامه راه به جنگل اورس که از گونه های بی نظیر دنیا  است رسیدیم. مناظر زیبای جنگلی در یک روز صاف بسیار دیدنی و دلپذیر است. ادامه مسیر ما را به مراد چشمه هدایت کرد. چشمه آبی فراوان که داخل نور (noor) یا همان آبشخور گوسفندان می ریخت. ما که رسیدیم گوسفندان برای چرا رفته بودند. پس از کمی استراحت به سمت قله تل انبار حرکت کردیم. ساعت 10:45 به قله رسیدیم. امروز از آن روزهایی بود که دماوند به وضوح دیده می شد. خوشبخانه  از روی خط الراس عکس قشنگی هم توانستم از آن بگیرم.

پس از کمی توقف به سمت قله زبله از روی خط الراس راه افتادیم. هوا دیگر گرم شده بود، آفتاب سوزان بود و بشدت پوست را می سوزاند متاسفانه روسری که همیشه همراهم بود را فراموش کردم با توجه به پوست حساسم بشدت سوختم. دمای هوا ملایم بود و گاهی نسیم باد هم هوا را مطبوع تر می کرد.

طی مسیر خط الراس حدود 4 ساعت طول کشید به قله زبله رسیدیم. مثل همیشه زیبا

پس از کمی استراحت از مسیر کلبه خداد به سمت زیارت راه افتادیم. در کلبه کمی توقف داشتیم، چایی خوردیم و به راهمان ادامه دادیم. آخرای مسیر هوا تاریک شده بود. 8:20 رسیدیم روستای زیارت با این زمان حرکتمان 14 ساعت طول کشید. پس از مدت ها مسیری طولانی و پر از فراز و نشیب را پیموده بودیم. جای همه دوستان خالی

جا دارد از همراهانم آقایان اخوت و اسماعیلی و خانم ها مقصودلو و محمدی که سعادت همراهی آن ها را داشتم تشکر کنم. آرزومندم همواره خوش و خرم به برنامه های شان کماکان ادامه دهند.

جنگل زیبای اورس

نمای از روستای چهارباغ از سمت مراد چشمه

قله تل انبار

نمایی از روستای زیارت از روی قله تل انبار

نمایی دیگر از روستای چهار باغ از روی خط الراس

نمایی زیبا از روی خط الراس از قله دماوند که دماغه تل انبار در کنارش خودنمایی می کند

نمایی زیبا از قله زبله از روی خط الراس

قله زبله همیشه زیبا

نمایی از کلبه خداداد

خوش و خرم باشید


بنام خدا

بعد از حدود یک ماه وقفه با کمک دوستان در مسیری قدم برداشتم که دوبار از رسیدن به آن ناکام بودم. این بار به کمک یکی از راهنماهای محلی به نام حاج یحیی بادلی که بنا به اظهار خودش بارها این مسیر را در دوره کودکی آمده ولی مدتی است که این مسیر را نیامده است همراه شدیم.

ما قبل از گروه آقای بادلی به محوطه آبشار دوقلو رسیدیم. فرصت را غنیمت شمرده سری تا آبشار زدم. مثل همیشه زیبا بود. پس از آن من به اتفاق دکتر و خلیقی حرکت کردیم و حاجی منتظر ماند. به آبشار دوم رسیدیم. هنوز به ما نرسیده بودند به آبشار دوم هم رفتم و چند عکس گرفتم. وقتی برگشتم تازه گروه رسیده بود. پس از سلام به حرکتم ادامه دادم تا به دکتر رسیدم. گفتم هنوز وقت دارم پس به سمت غار نیایش رفتم. تا نزدیک غار رفتم ولی ادامه ندادم. هنگام برگشت حاجی را دیدم، گفت کجا بودی گفتم رفتم تا نزدیک غار، گفت با هم بریم. تا رفتیم و برگشتیم گروه رسیده بود میان وله. از مسیر جدید ولی فاقد پاکوب مشخص از دامنه سمت چپ در امتداد دره به سمت بالا حرکت کردیم. شیب تندی داشت در هوای گرم و شرجی فشار زیادی به گروه آمد. به صخره ها رسیدیم لازم بود مرتب آن ها را دور بزنیم تا به آخرین شیب رسیدیم. پس از اتمام شیب و جنگل سوار بالاترین صخره شدیم. دامنه چشم انداز، وسیع و زیبا بود. سمت راست ما که حالا پاکوب مشخص هم داشت ما را به سمت چشمه قلقله که انتهای یخکش بود هدایت می کرد. چشمه فوق العاده خنک و گوارا بود.

پس از استراحت از مسیر یال به سمت پایین حرکت کردیم. مسیر برگشت هم در جای خودش جالب بود. به دفعات باید صخره ها را دور می زدیم تا بتوانیم پایین برویم. پس از اتمام صخره ها به ممزول ها رسیدیم.

روز سخت ولی بسیار زیبا بود. جای همه دوستان خالی

در انتها لازم می دانم از آقای حاج یحیی بادلی که زحمت راهنمایی مسیر را برایمان کشید تشکر کنم. امیدوارم همیشه در صحت و شادمانی زندگی را سپری کند.

آبشار دوقلو

نمایی ای قله تل انبار و خط الراس آن از روی صندق

آبشار دوم

غار نیایش

داخل غار نیایش

عکس دسته جمعی بالای بلندترین صخره

یخکش زیر چشمه قلقله

میان وله

خوش و خرم باشید.


بنام خدا

امروز جمعه به سمت قله زبله، یکی از زیباترین قله های استان گلستان حرکت کردیم. مسیر حرکت قله زبله از سمت روستای زیارت، یکی از مسیرهای نسبتاً سخت استان است. امروز هوا آفتابی و خوب بود ولی صبح خیلی سردی داشت. دامنه شمالی بدلیل اینکه تا اواسط روز نسام (سایه) است برف آن تا مدت ها باقی می ماند و لایه زیرین آن هم غالباً یخ می زند. ضمن سردی مضاعف، حرکت روی سطح لغزنده را هم کند می کند و لازم است که با احتیاط بیشتری حرکت کنید.

تا حدود ساعت 11 به حرکتمان ادامه دادیم. در ادامه راه یکی از همراهان دچار سرمازدگی و سرگیجه شد. هر چند اسرار کرد که به تنهایی بر می گردد و ما به حرکتمان ادامه دهیم، ولی به خودمان اجازه چنین کاری را ندادیم و همگی با هم به سلامت برگشتیم. در مسیر برگشت محلی که آفتابگیر بود کمی استراحت کردیم و سپس به حرکتمان تا روستای زیارت ادامه دادیم. کفش هایمان را با آب گرم چشمه شستیم و برنامه صعود با خیر و خوشی پایان یافت.

آبشار یخی کمتر دیده شده

نمایی زبیا از دماغه تل انبار که شبیه سر دلفین است. برخی هم نظر دارند که شبیه سر ه است.

نمایی از امتداد دشت سردانسر و مازوکش

نمایی از قله زبله، جایی که امروز موفق به صعود به آن نشدیم.

نمایی از قنبر بابا، یکی از اماکن مقدس روستای زیارت با درخت بلوط کهنسالش و چشم اندازی زیبا.

چشمه آب گرم زیارت، آب آن نسبتا ولرم است، دارای دو استخر کوچک مناسب برای آب تنی در فصل زمستان و تابستان.

روز و روزگار خوش


بنام خدا

یک بار دیگر جمعه آمد، ولی این بار با چالشی دیگر، طبق پیش بینی های هواشناسی هوا صاف و گرم پیش بینی شده بود. بر همین اساس خیلی از گروه ها قله های مرتفع استان را جهت صعود برنامه ریزی کرده بودند. ما هم برنامه لنده را استارت زدیم. صبح ساعت 6 و نیم پای کار بودیم. از دو راهی آبشار به سمت سرخ چشمه و سپس سوته حرکت کردیم. از دو راهی مازوکش زمین جنگل پوشیده از برف بود. پس کمی حرکت برف کوب های قبلی منشعب شده بود، ولی در مدت کوتاهی به برف کوب اصلی رسیدیم. جنگل تمام شد، عمق برف هم بیشتر، نیم ساعت مانده به قله باد شدید شد و با افزایش ارتفاع به شدت آن هم افزوده می شد. روی قله شدت بقدری زیاد بود که ایستادن را دچار مشکل می کرد. با این حال ساعت 11 و ربع روی قله بودیم.

پس از کمی توقف به سمت مازوکش حرکت کردیم. چالش اصلی در واقع از اینجا شروع شد. عمق برف در درخی از نقاط مسیر به یک متر هم می رسید. از قبل برف کوبی نشده بود اگر هم شده بود باد آنرا پر و محو کرده بود. حدود دو ساعت طول کشید تا به مازوکش رسیدیم. کسی نبود ما هم توقفی نکردیم. یکراست به سمت سوته حرکت کردیم. سر دو راهی کمی توقف کردیم. در همین حین یک گروه چندین نفره از آزادشهر در حال برگشت از مسیر رفت ما بودند.

مسیر نسبتاً سنگینی بود ولی با ارزش، هوا یاری کرد و ما هم توانستیم از شرایط خوب بهره مند شویم. جای همه دوستان خالی، حدود ساعت 4 رسیدیم کنار رودخانه و برنامه با خاطره ایی خوش ختم به خیر شد.

روز و روزگار خوش


بنام خدا

امروز سه شنبه بعد از مدت ها به علت فاصله بین دو ترم زبان محمد اسماعیل توانستم دوستان را همراهی کنم. محل قرار طبق روال اغلب سه شنبه های تپه نورالشهدا بود. مسیر حرکت هم به سمت پونه سرا بالای بلندی که محل پاتوق یکی از دوستان ( حسن خنبس) بود رفتیم. این منطقه چشم انداز بسیار خوبی دارد.

فصل پاییز هم با تمام زیبایی خود تمام شد و فصل زمستان با زیبایی ویژه خود آغاز گردید. برگ درختان کاملاً ریخته و گل های زمستانه در حال جلوه نمایی هستند.

روز نسبتاً گرمی بود و خبری از سوز و سرمای زمستان نبود. به هر حال در کنار دوستان روز بسیار زیبایی بود. جای دوستان خالی

دارواش، گیاهی که زندگی نیمه انگلی دارد و همیشه سبز است. غذای بسیاری از چرندگان حیات وحش و حتی دام های دامداران روستاهای اطراف مناطق جنگلی در فصل زمستان از آن تامین می شود.

گل های زمستانی بصورت انبوه در طول مسیر وجود دارد. و طبیعت دوستان را از زیبایی خود بی نسیب نمی کند.

تخته ورزش و یا گرگان نما، منطقه ایی مسطح و مشرف به گرگان

نمایی زیبا از قله زبله از محل اطراق

فرقون چشمه، همیشه در طول سال آب باربکه ایی به همین شکل دارد.

روز و روزگار خوش


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها