محل تبلیغات شما

به نام خدا

برای بار دوم فرصتی دیگر پیش آمد به اتفاق محمد اسماعیل پسرم، دکتر و انوری از همکاران شبی را در جنگل در یکی از کلبه ها سپری کنیم. هواشناسی باران پراکنده اعلام کرده بود. با اینحال قرار شد ساعت 6 ناهارخوران جمع شویم. در طول مسیر حدودای قلعه حسن باران شدید بارید ولی بالاتر خبری از باران نبود. ناهار خوران هم نم نم ضعیف باران می بارید، با این حال با ماشین انوری که دخترش آورده بود تا سفره خانه لته رفتیم.

در مسیر حرکت کم کم شدت باران بیشتر می شد و همچنین هوا تاریکتر، خوشیختانه تا قبل از تاریک شدن کامل به کلبه رسیدیم. کلبه سقف داشت ولی دیوار اطراف نه، به شکل زیبایی سنگفرش شده بود، سقفش آب نمی داد و خوشبختانه با اینکه در طول شب باران می بارید سقف آن آب نمی داد و از وزش باد هم خبری نبود.

چشمه هم پای کلبه بود. فضا کم بود ولی از فضای موجود بخوبی استفاده شده بود. از سنگ های پهن اطراف هم بخوبی استفاده شده بود. امکانات آن هم با توجه به شرایط جنگلی خوب بود. معلوم بود هم وقت گذاشتن و هم هنر بخرج دادند.  

در داخل کلبه چادر زدیم و شب را در چادر سپری کردیم. نزدیکای صبح هوا کاملا صاف شده بود. شدت باران هم آتشمان را خاموش کرده بود ولی هوا چندان سرد نبود چادر و کیسه خواب شرایط را مطبوع کرده بود.

پس از باران شب صبح هوا کاملا صاف و شفاف شده بود.

صبح موقع برگشت دوست آقای انوری هم به جمع ما اضافه شد. زحمت کشیدند ما را تا منزل رساندند. در یک روز تعطیل خیلی به ما کمک کرد وگرنه براحتی ماشین فراهم نبود.

شب بیاد ماندنی بود جای دوستان خالی .

روز و روزگار خوش

سردانسر - مازوکش - پاییز

تل انبار - جهان نما - پاییز

کلبه سنگی - چشمه دوقلو - ناهارخوران

هم ,باران ,کلبه ,ولی ,هوا ,شب ,شده بود ,کرده بود ,داد و ,بخوبی استفاده ,استفاده شده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

towercoir